می ترسم...
از این زمانی که داره می گذره, خیلی می ترسم .
از این ساعتهایی که تند از تو دستام سر میخوره , می افته تو دریای گذشته...
از این لحظه هایی که کند از جلو چشام رد میشه ...
حس عجیبی دارم,
ناتوانی...
ناتوانی در مقابل چیزایی که می گذره ....
چیزهایی که تند یا کند ....
می گذره.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
به به
پاسخحذفسلام عليكم
همشو خوندم .خيلي با حال بود.مي بينم كه همه افسردگي داريم ماشا الله.ازين گذر لحظه ها منم واقعا مي ترسم